ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند ....



سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام

                ✨ ضحی 1-2 ✨


 افسوس که هر کس را به سوی تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی.

                   ✨  یس 30 ✨


 و هیچ پیامی از پیام‌هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.

                    ✨ انعام 4 ✨ 


 و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام                 

              ✨  انبیا 87 ✨ 


 و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری.

              ✨ یونس 24 ✨


و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی‌توانی از او پس بگیری  

               ✨حج 73 ✨


پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک‌هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی؟ اما به من گمان بردی چه گمان هایی .

         ✨ احزاب 10 ✨ 

ادامه مطلب


‏ایعنی بطور میانگین نفری هزار میلیارد تومن ناقابل (معادل حقوق ۶۰هزار سال یک کارگر) از بانکها گرفتن و پس نمیدن. اینها چه کسانی هستند؟ از کجا آمده اند؟ چگونه وام ها را گرفته اند؟ به خدای لاشریک قسم اگر نام آنها بدست ما برسد به همراه آدرس منزلشان و آدرس کاخ و ویلاهایشان در همین کانال منتشر خواهیم کرد تا مردم حق خودشان و حق بیت المال را نقد کنند!

ادامه مطلب


آن روزها که نعره دیوهای ستم را در پشت برج و باروهای غم اندود می شنیدم.

آن روزها که سپیدی حق را در ظلمت تباهی می آمیختند.

آن روزها که دریای طوفان زده زندگانی، زورق بی بادبان حیاتم را در کام خویش گرفته بود.

تنها تو بودی ای صنمو من در تمنای تو.بدنبالت.از قفا

ادامه مطلب


سر دادم از بی همتی، برخانه و بر بام تو

زین همت سست عاقبت، شیرین نگردد کام تو


همراه طراران شدن، غافل ز عیاران شدن

نبود ره جانان شدن، چون منحرف شد گام تو؟


ای آنکه گشتی بی خرد، نامت بهشتت می برد؟

این گفته تقوی می درد، افزون شود آلام تو


ضبط است چون کردار ما، در درگه دادار ما

زنگار از قلب زدا، تا شهره گردد نام تو


باشد پیامم این چنین، خواهی شوی به در زمین

بر مرکب دینت نشین، تا زود گردد رام تو


خامی اگر مضطر شوی، یا نوکر منبر شوی

صیاد دوست ار شوی، صیدی نیابد دام تو


شادی اگر در این جهان، در شادیت باقی بمان

این گفته را از من بدان، پر خیر بادا جام تو



از سروده های شهید والا مقام امیرحسین پورگل


آن روز با عجله خود را به مدرسه رساندم. کلاس منطق صوری داشتیم. تابستان بودمثل همه تابستانها گرم و داغ بعنوان یک دانش آموزی که سوم دبیرستان را تازه تمام کرده بود، فکر می کردم که کلاس منطق صوری یعنی عند کلاس!!.چه خیال خامی!.

با دوچرخه لحاف دوزی جدیدم که ابوی گرام بتازگی از تعاونی دانشگاه خریده بود به مدرسه رسیدمدوان دوان و نفس ن و عرق ریزان، از راهروی مسقف کناری مدرسه، به حیاط خلوت پشت مدرسه رسیدمدیدم در کلاس باز استاما بچه ها بجای اینکه تو کلاس باشن توی حیاط خلوت پراکنده اند.قیافه ها توهم بودخبری از آقای رهبر(معلم منطق) نبودظاهرا هنوز نرسیده بود.نفس راحتی کشیدم.لااقل زودتر از معلم رسیده بودماما

ادامه مطلب


ای یگانه مرد توحید، غدیر را فراموش نکرده ام، خیبر را، بدر را، احد را، هیچیک را از یاد نبرده ام،

ای ماهتاب جهان نما، رعد ذوالفقارت را بر تارک اهریمن در احزاب و آرمیدنت را در بستر خطر، بهنگام هجرت پیامبر بیاد دارم،


ای مولود کعبه و ای پیشوای کعبه دل، در قافله تاریخ چون تو رادمرد عادل کجا توانم یافت؟

تو ای هارون پیامبر، چرا خموش در برابر سامری فساد ایستاده ای؟ چقدر عاجزم که حتی فلسفه هستی بخش سکوت تو را در عقل خود کنکاش می کنم،بسی دریغ؟


ای خداگونه! جاذبه تو، عنان از کف رخش خرد ربودهو دافعه ات چنانکه اسداللهی

 

نه بشر توانمش گفت، نه خدا توانمش خواند

متحیرم چه نامم، شه ملک لافتی را

 

در یک ضربت شمشیرت، عبادت ثقلینو در یک نگاهت، جهان هست و نیست متجلی است


وصفت نه در کلام که در رضای خداوندی است،.از چه می گویم؟بی وصف را وصف نشاید.

 

ای نزدیک ترین به یزدانچرا انیس تو چاهست؟مگر نه آن که ملک اسلام را ملکی؟.

 

ای دریای علم! چرا جز الم به تو نمی بخشند؟ای قسیم دوزخ و فردوس!رخ از جهانیان بر متاب

 

جز تو و خاندانت ملجئی نیست،ما را در این گرداب معصیت هدایت باش.

 

خون می گریم از فراق تو ای خونین محراب بگذار تا اشک، غبار عصیان از دل مکدرم بشوید.

 

افسوس که معنای نامت را هنوز در نیافته ام.علی!.عالی!.اعلی!.ولی!والی!.والا!

 

این نوای نارسا، .غمنامه من است و پایان آن، آغاز سخن.بی نهایت را، نهایت نشاید

 

به امید آن که شاید، برسد به خاک پایت

چه پیام ها سپردم، همه سوز دل صبا را



آن چه در عوامل سقوطِ محمدرضا پهلوی» می خوانیم، مجموعه یادداشت ها و تقریرات علی دشتی از اواسطِ سال 1358 تا درگذشتِ او در دی ماه 1360 است (ص9) که توسط خواهرزاده ی وی، دکتر مهدی ماحوزی فراهم آمده است.                          

در پاره ای از عوامل سقوط، علی دشتی ضمن صحبت از کتابِ پنجاه و پنج» توضیح می دهد که این اثرِ خود را به سبب عدمِ نفوذ کمونیست در ایران و البته فشارهای چهارده ساله، در ستایش خاندان پهلوی نوشته است (ص13و14) و در ادامه می آورد: قصد من در نگارشِ عوامل سقوطِ محمدرضا پهلوی عیب جویی و ناسزاگویی و از پشت خنجر زدن به شاه نیست. (ص16) من باجی ندارم به رژیمِ موجود بدهم [دشتی پس از انقلاب ایران، دوبار و هربار حدود یک ماه به زندان افتاد] ، لذا توصیه کرده ام که برای رفع هرگونه پندار و شائبه ای، این نوشته پس از مرگ من انتشار یابد. (ص15) من از سَرِ درد و حسرت چنین یادداشت هایی را گرد آورده ام. (ص16)

ادامه مطلب


چند هفته پیش، کارلوس گون، مدیر مولتی ‌میلیاردر و تحت تعقیب نیسان، علی رغم تدابیر شدید امنیتی از ژاپن گریخت و به لبنان پناهنده شد ]1[! به نظر شما بازتاب این اتفاق عجیب در فضای اجتماعی و رسانه ای ژاپن چقدر متفاوت با ایران است؟ آیا رسانه ها و شبکه های اجتماعی از آقای گون هم یک خاوری خواهند ساخت که تمامیت حیات اقتصادی، ی و اجتماعی ژاپن را برای سال ها نمایندگی کند!؟ یا اینکه گون لکه ننگی خواهد بود که برخلاف خاوری خیلی زود از خاطره ها خواهد رفت؟

ادامه مطلب


 درد این وطن فراموشی و قدرنشناسی بخشی از مردمی است که نه تاریخ خواندند و نه درکی از آن دارند و نه سعی و کوشش فعلی و فکری در دین و بنیان های اخلاقی آن دارند!درد این وطن روشنفکر نمایانی است که همزمان هم حامی مصدق اند و هم مدافع رژیم مستکبر پهلوی! هم حامی دموکراسی و پلورالیسم غربی هستند هم رژیم شاهنشاهی و میلیتاریستی!  اگر بخواهم بنویسم ۵۷ سال حکومت پهلوی ها چه گذشت  و با رویکرد توسعه تک بعدی و وابسته  چه بر سر مردم و اقتصاد و کشاورزی و فرهنگ بومی مملکت آمد و چه ثروتی از کشور به یغما رفت، نیاز به ده ها کتاب است! 

ادامه مطلب


اگر سحر فرعونی توانست بر معجزه‌ی غلبه کند، آمریکا نیز خواهد توانست با تسلیحات پیشرفته‌ی خویش بر ایمان ما چیره شود. قدرت حقیقی اینجاست، چرا که دست خدا با جماعتی است که بر محور حق گرد آمده‌اند. با این معیار، بسیج قدرتمندترین ارتش دنیاست. اگر کسی در جست‌وجوی مصادیق کاذب قدرت باشد، آن را در میان بسیجیان نخواهد یافت.

آنها آرتیست‌های دروغین سینما، هرکول و سامسون و یا جیمزباند و سوپرمن نیستند. آنها هم مثل من و تو، کارگر و کارمند، دانشجو و دکاندار هستند و قدرتشان نه در موهای بلند و بازوهای کلفت است و نه در بالهای آهنین و پاهای الکترونیکی؛ در ایمان است. چیزی نخواهد گذشت که مستضعفین سراسر عالم در خواهند یافت که قدرت حقیقی تنها در وحدت ایمانی نهفته است و راهی جز جهاد مسلحانه برای دست یافتن به عدالت وجود ندارد. آنگاه حقیقتی که در نام بسیج مستضعفین نهفته است به تحقق خواهد پیوست و همه‌ی مظلومان برای مبارزه با ظلم، لباس رزم خواهند پوشید و به صحنه‌ی نبرد خواهند آمد.

شهید سید مرتضی اوینی


آیا در منزل قرنطینه هستید؟ چند روز؟ حوصله تان سر رفته؟ تحملتان تمام شده؟ خیلی خسته شدید؟
 لطفا این متن را با دقت بخوانید ببینید یک عده برای دین و عزت ما چه کشیده اند.

✍️ بازی های روزگار حواس مان را پرت کرده که روزگاری یک حسین لشکری داشتیم که ۲۷ شهریور ۵۹، ۳روز قبل از شروع رسمی جنگ اسیر بعثی ها شده
او در پی اقدامات مرزی نظامیان بعثی در جدار مرزی به پرواز در می آید که هواپیمای او توسط بعثی ها مورد هدف قرار گرفته و با خروج از هواپیما به اسارت نظامیان بعثی در می آید

و ۱۸ سال اسارت کشید…

ادامه مطلب


باید که برای تو سرِ دار بمیرم
یک‌باره به پایت صد و ده بار بمیرم


چون نخل به پای تو بیفتم دم افطار
در راه تو چون میثم تمار بمیرم


چشمم که به چشم تو بیفتد چه بگویم؟
ای کاش که در لحظۀ دیدار بمیرم


با آن که خریدار تو بسیار فراوان.
ای کاش که من بر سر بازار بمیرم


پابند رکابت شده‌ام در صف صفین
این بار حلالم کن و بگذار بمیرم


ای کاش سرم بر سر زانوی تو باشد
ای کاش که چون یار وفادار بمیرم

شاعر: علی‌ اصغر شیری


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها